امام مهربانم سلام.
امروز دلم خواست برای تو بنویسم ، برای تو که همیشه از یادت غافل میشوم و فراموش میکنم باید منتظرت باشم !! اینکه از انتظار میگویم منظورم آن انتظارهای واقعی و از ته دل است ، نه این انتظارهای پیش پا افتاده و نالایق که اصلأ برای وجود ارزشمند شما کافی نیست ، خب من خطاکار گاهی یادم میرود قبل از هرچیزی باید برای آمدن شما دعا کنم و معنای انتظار واقعی را یاد بگیرم چون اوضاع خراب است.معنای اوضاع خراب را خودت که بهتر میدانی ، خودت که هر روز شاید اتفاقی از کنار من و خیلی ها عبور کنی و دلت برایمان بسوزد ، خودم میدانم اینها دلیل قانع کننده ای نیست اما توی زندگی همه ی ما گره هایی هست که فکر و احساس آدم را به خودش می پیچد و غافلمان میکند از تو .
منتظر واقعی أت که نیستم
اما آنقدرها هم نمیشود شمارا به یاد نیاورد آقاجان ، مخصوصأ وقت هایی که دلم از عالم و آدم میگیرد ، وقت هایی که دنیا به قدری کثیف و خونین به چشمم می آید که حالم از همه چیز بد میشود.اینجور وقتها فقط دعای عهد خواندن برای شما مرهم روی درد آدم میگذارد ، مخصوصأ آنجا که با دستانی گشوده به خدا میگویم : "رحم کن به درماندگی ما پس از غیبت طولانی او ، خدایا برطرف کن این غم و غصه را از این امت با حضورش و زود گردان برای ما ظهور او را "
و از ته دل میخواهم زودتر ظهور کنی و فکر میکنم اگر تو بیایی چقدر همه چیز خوب تر میشود از آن خوب های همیشگی و ماندگار که زود گذر و اتفاقی نیست ، کاش میشد بیایی و با دست های مهربانت غبار غصه را از زندگی تمام آدم ها ببری ، شادی بیاوری ، صلح بیاوری و خنده های از ته دل.
راستی مادر بزرگم میگوید شما برای منتظرهای واقعیتان دعا میکنید ،
آقاجانم ، میدانم من و خیلی ها منتظر واقعی أت نبوده ایم اما تو برای همه ی ما حتمأ دعا میکنی ، نه؟؟!!
نازنین_عابدین_پور
درباره این سایت